Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-04@12:17:19 GMT

رازی که خانم بازیگر از مرگ حسن جوهرچی افشا کرد

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۱۴۵۴۸

بهاره افشاری بعد از چند سال از فوت حسن جوهرچی حرف هایی غمناک را به زبان آورد.   به گزارش همشهری آنلاین، بهاره افشاری بازیگر مطرح سریال او یک فرشته بود با حسن جوهرچی همبازی بود، بعد از چند سال از فوت آقای بازیگر حرف های عجیبی را بر زبان آورد.   بهاره افشاری گفت: من هنوز رفتن حسن عزیزم رو باور ندارم، فکر نمی کردم روزی برسه که حتی یک سکانس از کار محبوبم رو نتونم ببینم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد این همه مدت نمی تونم سریال رو ببینم چون ۱۰ روز قبل از فوت به رسم رفاقت، از مریض احوالیش بهم گفت. گفت حال خوبی ندارم تقریبا مطمئنم ۵۰ سالگی ام رو نمیبینم!   گفت بیا منو ببین شاید یک هفته دیگه نباشم، از عشقش به بچه هاش گفت. از رابطه عاشقانه‌اش. گفت: زود بیا من ۱۰ روز دیگه نمی مونما. لعنت به لحنی که هیچ وقت نذاشت بفهمم چقدر واقعی حرف زدی. حسن دقیقا ۱۰ روز بعد فوت کرد و من ماندم و یک عمر حسرت ندیدن رفیقم.

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۱۴۵۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی

همشهری آنلاین- صفورا صادقی: تهرانی که امروزه می‌بینیم و در آن زندگی می‌کنیم شاید برای پدران و مادران و بزرگترهایمان هیچ شباهتی به گذشته ای که آنها گذرانده اند ندارد. از آب و هوا و شکل و شمایل ساختمانها و خیابانها و کوچه ها، تا مدل لباس پوشیدن و صحبت کردن مردم، گزینه «تغییر» در تمامی لایه های آشکار و پنهان زندگی پایتخت‌نشینی دیده می‌شود. با ورود فصل بهار و پایان زمستان در گذشته تهران مشاغل جدیدی به وجود می‌امد که شاید امروزه نه تنها دیگر اثری از آنها باقی نمانده است، بلکه شنیدن قصه این مشاغل هم باعث تعجب نسل امروز شود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

نصرالله حدادی، تهران شناس، در این باره توضیح می‌دهد: «در تهران دهه۳۰و ۴۰ بعد از اتمام زمستان سخت و پربارش برای مردمی که شغل اغلب آنها زراعت بود و با آمدن سرما و برف و باران کسب و کار آنها نیز تعطیل میشد، نو شدن فصل مصادف بود با رونق مشاغلی که در آن زمان مرسوم بود.

شغل کاهگل‌مالی

از زمستان های سرد و پربارش قدیم زیاد شنیده ایم ولی شاید کمتر بدانیم بعد از این سرما و بارش برای ساختمان های کم استقامت آن زمان تهران چه اتفاقی می‌افتاد. حدادی می‌گوید: «در تهران قدیم بعد از چله کوچیکه و چله بزرگه و بارش برف و باران با شروع فصل بهار، زمان بازسازی و درست کردن سقف کاهگلی خانه‌ها بود. در فصل بهار شغل «کاهگل مالی» از مشاغل رایج آن زمان بود. در کوچه‌ها می‌گشتند و صاحب هر خانه‌ای که نیاز به تعمیرات داشت، سقف خانه و در و دیوارش را با «کاهگل» که ترکیبی از ملات کاه و گل رس، نمک و آب، بود درست می کرد. ملات کاهگل خانه ها را در برابر رطوبت مقاوم و محافظت می‌کرد.

یخ‌فروشی

حدادی ادامه می‌دهد: «یک زمانی خوردن آب خنک برای تهرانی ها حسرت بود و دسترسی به آن در ماههای گرم سال به آسانی ممکن نبود. در دهه ۳۰ شغل یخ فروشی در پایتخت وجود داشت و با گرم شدن هوا کامیون های قدیمی یخ‌ها را حمل می‌کردند و به دکه‌های یخ‌فروشی که معمولا سر چهارراه ها بودند میرساندند. صاحبان دکه روی یخ‌ها را با چند لایه گونی خیس می‌پوشاندند تا آفتاب دیرتر آنها را ذوب کند و معمولا در سایه قرار می‌دادند.

آنها یک وسیله برای تکه کردن یخ ها داشتند که چنگک مانند با نوک تیز بود به قطر حدودا دو سانتی متر که یخ‌فروش با این وسیله یخ‌ها را تکه‌تکه می‌کرد و می‌فروخت. این یخ ها صبح خیلی زود قبل از طلوع آفتاب به دکه‌ها می‌رسیدند و تا بعد از ظهر فروش می‌رفتند. قیمت هر قالب یخ ۳ قران بود. در حال حاضر هم فروش یخ وجود دارد آخرین بار قیمت بالای ۲۰۰ هزار تومان برای هر قالب دیدم که مربوط به چند ماه قبل است.

نقل است از آقاسید مهدی قوام که روزی از جلوی یخ فروشی رد می‌شد و دید صاحبش با صدای بلند داد می‌زند یخ هایم آب شد بخرید ... دیدند آقا سید مهدی شروع به گریه کرد. از او می پرسند چرا گریه میکنی گفت این مرد برای آب شدن یخ‌هایش گریه می‌کند من چطور برعمر رفته ام گریه نکنم...»

کد خبر 846990 برچسب‌ها مهارت‌ها شغل شهردارى تهران

دیگر خبرها

  • پیش‌بینی تولید ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تن محصول بهاره در خراسان رضوی 
  • یوتیوب از سازندگان ویدیوها می‌خواهد که محتوای تولید شده با هوش مصنوعی را فاش کنند
  • مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی
  • این صدا سال‌ها در رادیو درخشید/ یک نکته درباره «حشاشین»
  • توصیه عجیب بهرام بیضایی به بهاره رهنما
  • دلیلی اصلی عدم حضور بهرام افشاری در پایتخت ۷ فاش شد
  • بهرام افشاری به این دلیل مهم در پایتخت ۷ حضور ندارد
  • گور‌های جمعی، مکان‌هایی که ابعاد نقض حقوق شهدای غزه را افشا می‌کند
  • «اگزمای بهاره» چیست و برای مقابله با آن چه باید کرد؟
  • اسرار مخفی گورهای تاریخی افشا شدند